آهود، آحود

13:57

we were supposed to conquest the paradise
we are suurendering now

12:49

خود نوشته نه،
Comment های ملت رو میخونم
تو جاهایی که نمیدونم
تفریحم اینه

13:56

علی بود و
یک چاه و
کله ایی که اون فرو میکرد توش و
یک بند نق می زد
خدا پس کو؟
منم هستم ولی بی چاه
توالت هست اما
با word من راحت ترم
همدم ترم تو وقت دلتنگی و غمناکی
وقت غر

10:44

دوستش دارم
برا همه چیزهایی که یادم نیست
یا که میخندی اگه بگم
برا ساعت ساعتِ وقتی که از من میگرفتش
تا رفیقی رو ببینم
دوستش دارم
اون شهرو

09:52

خدایی گر هر از گاهی، میون بستن اجزای زنها موقع زایش
خدا یک تکه منطق هم ببنده اون وسط، بد نیست

17:11

ای سپیدی های زمانه
غمتان نباد که میانه، میدان جنگ نیست
بیایید و یغما کنید و بمانید
تسلیم بر زمانه ایم و شما
هجمه ی بیگناه آنید در میان تارهای سیاه
در انبوه موی ما