آهود، آحود

02:31

موقع سوختن،
باید بهترین عضوش رو بده
دماغ و کون که نه
کیر و هر چه هست و نیست رو



02:12

اعتراف خیلی آسونه واسه کسی مثل من

1. من کلن هیچی نمیفهمم، نمیگم خنگم (ر.ک 5) ولی واقعا چیزی نمی فهمم. حجم عظیمی از حرفا و کارا و برخوردهای مردم دور و برمو نمیفهمم و فقط واسه هماهنگی با جمع تظاهر میکنم.
2. چیزی رو بیشتر از تنوع دوست ندارم. و چیزی که بیشترین تنوع رو میتونم توش داشته باشم زن و کامپیوتره. زنها و رنگهاشون و بوهاشون و مزه هاشون و نگاهاشون و همه چیشون... همچنین نرم افزارها و... ولش کن.
3. تنهایی و نارضایتی از زندگی و غم حاصل از نارضایتی من با هیچی حتی زن، شراب و کار، ساز یا آهنگ، حتی خوردن، گفتن، رقصیدن و مردن، هیچ چیزی درمون نمیشه.
4.عاشق شدن واسم آسونه، سه سوته. دل کندن واسم سخته. ولی اینکه خیلی زود جدا میشم دلیلش ر.ک 2
5. من فکر میکنم خیلی باهوشم. بسیار بسیار. کسی واقها نمیتونه مثل من باهوش باشه. واقعا.

01:54

یک روز دندان فیلم در میان کله های قند گم شد
یک روز پنبه های بالشم دندان تمساحی را بلعیدند
من تخمم هم نیست
هر چیز عجیبی که بیافتد از بلندای قبای تو
کون لقش
خوب است

00:24

مردی که می مرد
زنی را
در میال کوچه ها دنبال خود
می بُرد



07:41

برای برهنگی تو
پقدر از موهایم را
باید از ته بزنم
بگو

07:38

وقتی به زندگی
میکنم نگاه
آنچه پیش رویم است
پستانهای درشت زیبای توست

06:01

شما، همگان، با من احساس راحتی دارید: آرامش و لذت. با من آنگونه ایید که با خود؛ چرا که من جدا ز شما نیستم، شمایم: همه تان با هم. ای شمایانی که با خود گاه مرا سخت می یابید، آن، دمی است کز درگاه رانده شده ایید. بازگردید نه که غفلت موجب عذاب باشد که بازگشت مستوجب آرامشی است که همیشه می جویید که سپاس از آن ما و بخشش برای شماست.

09:08

خسته از باران، سرش را بر صورت خیس پیاده رو نهاد و از عطش جان داد

08:45

امروز شاید هیچ کس حتی نفهمید
en.wikipedia.org فیلتر شد
search تعطیل تحقیق هم مرد
بیخود
کثافت ها
نباید بیشتر بنویسم
یک نفر میگوید
"انتظار سخت است"
باشد،
غمگینم اما.
هر چه می دانستیم انگار در ورایی دوردست گم گشت

06:18

اشک
از چشم تو و در سینه من
جاریست

06:11

باران که میبارد
کنار خانه ی ما میشود سیلاب یا گل

05:55

بهانه کم نیست
داد بیداد خسته مرده بیکاری همه دست بر گردنم دارند
تنهایم
آن کویر سردی که امیدش بسته ام چندی است
انگار
باز دارد میشود بیدار
من میروم چندی
" رضا خوبه" دخترک پرسید
من خوبم، حال مرا هم کاش میپرسید
بس کن