آهود، آحود

11:32

همیشه خدا نگرانه، همیشه تو دل کوچیکش یه چی هست که سیخ بزنه، همیشه باید بهش بگم که نگران نباش. که درست میشه. نگران نباش. باور نمیکنه. حتی وقتی درست میشه. بعد فکر میکنه چون نگران بوده درست شده. بعد من همش میگم دیدی گفتم و اونم باور نمیکنه و تو دلش میگه که اگه بهش فکر نمیکرد، درست نمیشد و ریز ریز تو دلش میخنده و منت میکنه. باز نگران میشه واسه یه چیز دیگه و سیخ میزنه یه چی ته دل کوچیکش و من بهش میگم که نگران نباش...

00:58

برای فتح
چه خونها که نریختیم.
چه سرها
هم از ما
هم از تمام آنها
جدا نشد.
و خسته و
شکسته
به سرزمین آب ها و ماهیان درآمدیم.
ولی
شکسته
و خسته؛
چنان که پایِ پای جو رسیده را
درون آب تشنه کردن هم
نمی شود.
کناره ایی به پشت آرمیده ایم:
و آسمان،
همان که پیش از اینمان هم آسمان بوده را
نظاره میکنیم.