آهود، آحود

03:23

ایستاده ام
بادم
زوزه ام صدا
که می شنوی
نمی شنوی هیچ

08:00

از قروه بود کردستان
نمی دانست قروه چیست
"کوهی بود شاید" می گفتم
جنگ که بود
میمردند برادرهامان
یادش بود
"کجال"
میگفت
دیگر فکر بابایش نیست
بیشتر میخواهد سینه هایش را بلیسد یک نفر
میگفتم بگو بیشتر از برادرهایی که میمردند
از دوست برادرش برایم گفت
که دیروز در سرمای قروه سخت جان میداد
در میان پاهای آتشینش
میگفت زنان قروه زیبایند
میگفت آیا که میخواهم که شب
در قروه پیشش باشم
کاش میشد
قروه مردان بزرگی داشت
من نمی آیم.

02:08

شکایتی ندارم

01:10

دخترک وقتی که میلغزید بر پیشتر شنزاری که من بودم
گفت من صفر، نه، یک، دو دو و چندی صفر،
یک پنج
خواستی هم بزن زنگی
دوست دارم

00:52

زندگی هم حتی
کلمه ایی fancy
گاه گاهی
شاید هست
دوستش دارم

07:56

کاره باشم یا High Cards
فرقی ندارد
حوصله ش نیست
fold-م کن!