آهود، آحود

14:00

سایز شصت
فرم معنایی ندارد
سیگار Marlboro
با D شروع می شود
برو DDDarl ، DDarlboro ،Darlboro
با صدای گرفته سگ
شنا نکرده تابستان رفت
تگ تگ تگ
مایوی تازه
سایز 65
سایز خاطره
سایز فرار
با صدای قار، قار
دختر لر
دست خدا، لِنگ آسمان
عرق سگی
صدای وق وق
استفراغ
استغفرَ، یستغفرُ، مستراح

13:15

فرم آزادی من
فرم تنهایی ما
فرم بیگانگی جمع
فرم پوچ
فرم خالی، بدون هیچ

09:12

نیش های زهردارتان را با من آمیخته ایید
جانم، گوشم و وجودم
پاره-تکه های سیخهای شماست
برای شام آیا،
سوخت-بوی لخم میبلعید؟

08:59

در میان شب که بودم بیدار
و مینالیدم
از سرمای تنهایی
برخاستم و کولر را
خاموش کردم

05:40

باید زنگی کرد
زندگی را باید کرد
وقتی حتی
شانه هایت در میان بازوانش گیر کرده است

04:49

ننوشتن سخته، درد داره، مخصوصا وقتی با یکی میرقصی. وقتی جلوی چشات دختریو به زور میبرن. و تو مثل ابهله های ترسو فقط به هر دوتاشون نیگا می کنی... ننوشتن سخته واسه کسایی مثل ما که اهل کاری نیستیم.... یکی از most favorite های من این جمله بود: "Who needs action when you got words*" اونقدر تو واژه ها رفتیم که نگاه میکنیم انگار حرف می زنیم. حرف میزنیم انگار نجاتت میدیم انگار میبوسیمت. نه! واقعا نجاتت میدیم؛ واقعا میبوسیمت...

04:47

دلهامان شکسته در میانه ی کوچه ایی باریک
پای پنجره ایی بسته
خیسِ باران ( ِ از دست رفته)
سرخی سیگاری که از چراغ خوابش تابنده تر است
و کم لذت تر.
شب به سکوت سیاه کوچه
صدای آخرین نفس های سیگار میپراکند

04:44

"شب شراب نیرزد به بامداد خمار"
زِری مفت است.