آهود، آحود

04:01

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسـش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشسـت
سر فرا گوش مـن آورد بـه آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه من خواب هست؟

03:45

میخوابی کنارم
من هنوزم چیزهای بدهکارم
اوه
باشه
ولی
باشد برای پنج شنبه
فردا و پس فردا دلم در گوشه ماهور میخواند
بیات اصفهان نیست حالش
اوه
باشد

03:25

نیستند وقتی دیگران
در میان بازوانت آیا
میگیری مرا

03:18

همه با هم بروید
بگُذارید
در بر تابوت تاریکم بخوابم بی شما
بازوانم تشنه اما
از فراز سرو غمگینی
فرو افتاده ام
من
انتظار پای سنگینی
بدور از واژه ها دارم

01:47

دوست ندارم برم زرچ وقتی از دو ساعت قبلش بدونم و وقتی جمعه باشه. جمعه رو با برنامه دوست ندارم. جمعه باید تعطیل باشه برنامه. "حالا چی کار کنیم؟" معنی لغوی جمعه است؛ نه جمعه رو چی کار کنیم. حالا پوکر میزینم. حالا میریم تاتر. نشد. حالا میریم سینما. حالا زنگ میزنم که دلم تنگه. حالا میریم شام: زرچ نه، همین بغل. حالا این جنده رو سوار نمیکنیم. حالا شام میخوریم. حالا میریم خونه ما. حالا شب بخیر میگم. حالا میخوابم. حالا مینویسم.

01:46

در ته غاری که من تنها در آن آتش به پا کردم
نمی آیی ؟
سرمای خاصی نیست آن بیرون
نیست جز گِلبَرف تنهایی در آن بیرون
در اینجا بستر من مانده و سیل گل و آبی که تا مچ های پاهای سفیدت بوی من دارد
نمی آیی؟

01:46

چرا باید من نگران تو باشم که خسته ایی، خواب داری؟
من باید نگران تو باشم که خسته ایی، خواب داری
وقتی حتی
از روزهای قبل میدونم تو امشب با دوست هات شادی

01:44

یکی از ترس های بزرگ من این بود که پنچ شنبه ببوسمت
یکی از ترس های بزرگ من این بود
که پنج شنبه
تموم شه و من دیگه نتونم دست هاتو باز پس بگیرم
یکی از ترس های بزرگ من
پنج شنبه بود.

01:42

شلوارم
پوستم
گوشتم
استخوانم
همه بوی لاک تو را میدهد
مستم
سلول به سلول
دستم
را نمیگیری ؟

01:32

نیزه نمیخواهد
ماهی قزل آلای بینوا
تنداب و تور کوچکی
به دام
می افتم

04:51

شبانه
از یک فرودگاه کوچک با توالت های بزرگ
چند صباحی
بر فراز ابرها
پرنده ها، غم ها
(با تاخیر)
پرواز خواهم کرد
به ناکجایی که فرودگاهی دارد باز
شاید
هم
نیمه شب
در خواب آلودگی آغوشش
از یکی از درب های اضطراری
در میان جنگلی تاریک و وهم آلود
پرتابم کند.

09:19

فریاد بلندی از سکوتی تیره در اعماق من محبوس مانده
دست تنهایم

06:41

دکتر جان،
درد دارد هنوزم کون من
چشمم
نمیدانی چگونه باز می سوزد
انگار
یک فریاد اشک در زیر آن چنگ می اندازد
دکتر جان
خسته ام انگار
دردی درونم هست
که در گوشم از اندوه نگاهم میزند تاول
خدایی نیست
کوره راهی نیست
دکتر جان،
صدای سینه ام از خر و خر افتاده
سیگار هم، دلدار هم،
این جمله های خسته و بی رنگ هم.
هیچ هم نیست.
دکتر جان،
کاش می گفتی علی بیراه میبافد
کاش می شد بگویی
چاره ایی همسوی نابودی
در نهایت هست.
دکتر جان،
دوای بهتری داری؟
خوب با اینها نمی خوابم
هزاران خواب از خروارها هزارپای سیاه ترسناک
هزاران گام
در هزاران-توی بی پایان تنهایی.
دکتر جان،
کون من از درد می سوزد
یک نفر شاید مرا دیشب میان خواب...
... دکتر جان؟

06:35

Why worry,
there should be laughter after pain
There should be sunshine after rain
These things have always been the same
So why worry now

Dire Straits
Brothers in Arms

06:25

سفر خوب بود، شاد بود. همه کاری که باید می کردیم یا شاید نباید، کردیم. مردیم از خوشی، از با همی، از بی غمی. شاد بودیم. دست فری[+] و محسن و مریم و لاله و نازه-لی و علی[+] درد نکنه. راستش غمگینم الان. باید کد بنویسم، باید جلسه برم، باید کوفت باشه همه چی... کاش دیروز این پست رو گذاشته بودم... امروز حرف تازه ایی برام نداره ...

20:18

نوشهر - اسمیرنف

کاش میشد با زنی خوابید امشب
مستی سر و آهسته سر در بین آغوشش فررو برد و کاش
با بوی او غلطید می شد
کاش امشب کنار بوسه های رنگ رنگش هیچ ترکی نبود و آن
رانهای باریکش بدورم تا سحر میماند
کاش آن مقدار کو بستانده بود از من برای "تا صبح" کافی بود.

06:31

باید باشی، آنچه میخواهی بشی

03:01

تنها تنها می مانم
... سالهاست ...
که خنده هایم
به سردی حوض مادربزرگ می ماند.
میدانم
هیچ سنگی،
سکوت آب هایی که یخ بسته ست را بر نمیتابد.
تنها تنها می خوانم
نه
آرام آرام زمزمه دارم
دردهایی که نمی دانم چیست
... بارهاست.
و هیچ کس با اندوه من با من نمیرقصد.

09:36

کیر تو جهان
کیر تو دنیا
کیر تو مملکت
کیر تو خیابون
کیر تو ماشین
کیر تو همه
بادا
بادا
بادا

07:48

"سیگار بومو گرفته مثل سگ
مثل سگ داره دنبالم میاد"
-چی میگی؟
"زر میزنم"