آهود، آحود

04:01

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسـش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشسـت
سر فرا گوش مـن آورد بـه آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه من خواب هست؟

2 Comments:

Post a Comment

<< Home