آهود، آحود

03:01

تنها تنها می مانم
... سالهاست ...
که خنده هایم
به سردی حوض مادربزرگ می ماند.
میدانم
هیچ سنگی،
سکوت آب هایی که یخ بسته ست را بر نمیتابد.
تنها تنها می خوانم
نه
آرام آرام زمزمه دارم
دردهایی که نمی دانم چیست
... بارهاست.
و هیچ کس با اندوه من با من نمیرقصد.

1 Comments:

  • برادر تابدار آشفته
    مهمان شادمانی
    بی دلیلم باش
    مهمان مستیم
    مهمان تشنگیم برا دامان دخترها
    برادر برعکسم
    آدم مخالفم با در
    فهمیدم
    ما یک نقطه مهم مشترک داریم
    هیچکسی هیچ کدام ما را نمی فهمد

    By Blogger 4040e, at 8/08/2007 4:19 AM  

Post a Comment

<< Home