آهود، آحود

08:07

بسيار سخت است گذشتن از کنار چيزهايي که بسيار دوست مي داريمشان؛ آن هم چنان سريع که حتي فرصتي - هرچند کوتاه - به شنيدنشان دست نمي دهد. گويي که از ايشان گريزانيم و هراسان تا نبينندمان و اشکهامان دامانشان نگيرند.

سياه بيشه [ جاده هراز؛ مانده به آمل ] يکي از آنهايي است که به راحتي مي توان سراسر زندگي دلبند آن بود: مسيري فرح بخش کنار رودي خروشان در ميان دره اي عميق از کوهساراني هميشه سبز - که هيچ گاه فراز ايشان را نمي توان ديد - و آسماني هميشه پوشيده از ابر.
هيچ گاه فرصتي نمي يابي که ترمزي کني و به کناري بکشي و از آن، چنان که هست، لذت ببري. زيرا که نه اهل دليم و نه ايستادن که هميشه وقت را چنان کم داريم که نمي دانيم چه بر سرش آورده ايم.
اما گمان مي کنم زندگي تنها در همان لحظاتي که پياده مي شويم تا عشق بورزيم تعريف خود را بازمي يابد و باقي پوچ است.

سياه بيشه؛ به سوي تهران

0 Comments:

Post a Comment

<< Home