آهود، آحود

02:31

کبوتر...

نيمي از ديوارهاي اتاقم کوچکم را شيشه هاي بلند پنجره اي سراسري مي سازد و تخت به موازات يکي از اين ديوارهاي شيشه اي است. امروز، سحرگاهان، با آنکه ديرهنگام به خواب آلوده شده بودم با صداي بال زدن ها و بغبغوهاي کبوتري که لانه اش را دقيقا کنار سرم آنطرف آن شيشه ها يافته بود بيدار شدم. آن را نشان بخت دانستم و آرام از روي تخت لغزيدم تا نترسد و نگريزد و بر کف سرد اتاق به فکر فرو رفتم...

0 Comments:

Post a Comment

<< Home