آهود، آحود

01:04

شب دیر خوابیدم: جمعه بود یه جایی بودم که پر دختر بود. میشد به یکیشون شماره داد... اومده بود رو پاهام نشسته بود... ولی مثل احمقا هیچ کاری نکردم. شنبه از 8 سر کار بودم. 12 اومدم بیرون. به یه دختره که تا حال ندیده بودم زنگ زدم. گفت تو همین خیابونه. از ماشین پیاده شدم. سوار دوو سیلو بژش شدم. خوشگلی عادی دخترای دیگه رو داشت. دستشو که گرفته بودم ول کردم بردم لای پاهاش. خیلی داغ بود. داشت تصادف می کرد. سینه هاشو میمالیدم. داشت می مرد. رفتیم تو یه کوچه خلوت. خوردمش. لیسیدمش. گازش گرفتم. اونم منو خورد. منو مکید. منو لیسید. تا تموم شدم. تازه بعدش قورتم داد. آوردتم مهمونی. یه جای دیگه که کلی دختر باز می رقصیدن. بازم فقط علی بود اونی که با من می رقصید.

شنبه 25 تیر

1 Comments:

Post a Comment

<< Home