15:41
یک نفر می رقصید
شب بود
بی آنکه بخواهد.
دیگری میخواست
لیک
از پای می لنگید.
دیگری دلداده بود و در میان حرکت موزون اندام تنش
آرام و آرام
دخترک را میپایید.
وان دگر در فکر سیگاری که هرگز آتشش نفروخت
بی تاب می بود.
دیگری پیپی به لب
ساقهای دختری خوش نقش را خوش می داشت
دیگری هم بود شاید
انباره میکرد آنچه هر کس پیش رویش داشت
کودکی هم بود
نق میزد
غذا میخواست
من هم بودم
بیصدا در گوشه ایی
شرم آلود
با یک دستمال کاغذی سرگرم
یک نفر می رقصید
شب بود
بی آنکه بخواهد.
دیگری میخواست
لیک
از پای می لنگید.
دیگری دلداده بود و در میان حرکت موزون اندام تنش
آرام و آرام
دخترک را میپایید.
وان دگر در فکر سیگاری که هرگز آتشش نفروخت
بی تاب می بود.
دیگری پیپی به لب
ساقهای دختری خوش نقش را خوش می داشت
دیگری هم بود شاید
انباره میکرد آنچه هر کس پیش رویش داشت
کودکی هم بود
نق میزد
غذا میخواست
من هم بودم
بیصدا در گوشه ایی
شرم آلود
با یک دستمال کاغذی سرگرم
2 Comments:
comment am ro hamon moghe ke neveshti paiine neveshtat gozashtam.
shayad chon faghad khodet bayad bekhonish.
By
Anonymous, at 7/31/2006 4:20 AM
انديشه ات به كدامين سوست
شاعر!؟
گنهكاري؟
يا كه بي تقصيري؟
لذت تنهايي؟
يا كه بوي تعفنش؟
كوچه هاي بي عابر؟
ياكه لحظاتي با طعم گس؟
سگ؟خر؟موش؟
يا كه گوساله اي مظلوم؟
نواي ساز؟
يا كه نواي زار؟
"كس يا كه كسي ؟"
به تكوين كدام لحظه عقيم نشسته اي مرداب كوچك
از اين همه بن بست
نخواهيم رست
و همواره تشنگي دريا را خواهيم نوشيد...
و همواره از طعم بي لذتش لذت خواهيم برد...
By
Anonymous, at 8/05/2006 6:38 PM
Post a Comment
<< Home