آهود، آحود

یکشنبه، 5 اردیبهشت 1389

11:34

یه روز میرسه
یه بار
واسه خلوت
واسه خواب

یه کسی می آد
یه وقت
که میبره همه چیرو
تو یه خلوت
تو یه خواب

یه جایی میشه
یه گوشه
که خلوته
واسه خواب

شنبه، 4 اردیبهشت 1389

18:43

مشکی
رنگ توست
زیاد
بزرگ
قشنگ

پنج شنبه، 26 فروردین 1389

11:04

نگاه خسته اش بر روی برگه ها کشیده میشد
خس خس خس

پنج شنبه، 19 فروردین 1389

12:48

باور نمیکنی بگم
اینجا نیست اینطوری که فکرش بودیم
نمیگم پس
که اینجا مثل هر جایی کسالت بار و غمگینه
میدونم
که میگی که خفه شم.
باز مجبورم
بگم خوبه، بدم نیست و از این دست کس شعرا
بگی که من نمیدونم و اگه بودم
نمیگفتم چرند و باز خوشی زیر دلم...
کاش...
ای کاش چنین بود
باور نمیکنی
پس نمیگم
باز دیگه نمیگم

چهار شنبه، 18 فروردین 1389

06:48

"holly crap! I just don't believe that how much the whole planet could change in 20 years!
there was this big place on earth that U'd Seek Safe Sex theRe (USSR) and they got rid of it!
I can't undrestand why! I just can't!
Eat this suckers and don't complain about STDs!"

سه شنبه، 17 فروردین 1389

14:44

پخشِ باد میکنی و
غرق میشوی لای قهوه ای بلند
می لرزند و حبس میکنند
در سینه خسته ام هوا