آهود، آحود

02:39

صدا در سرم جوانه زده
دست ها تندند
و هر قدم به بعدی‌اش رساله‌ای مفصل است

کاش قصه بودی و
سکوت من
و بی خودی های من
میان فصل های تو تنیده بود

کسی میان دست های من گره شده
پرنده‌ایست از بهار
ستاره ایی بدون فصل
کسی که می رود به سوی سرد

چشم‌هایم بسته‌است
دست‌هایم تندند
و هر خیال ساده‌ای
ازین قدم به بعدی‌اش رساله مفصل است

کاش شعر میشدی
و کاش دست میزدی به برکه‌ای که  میشتابد از نگاه بسته ام به روی شب

 صدای خسته‌ای
دوباره در سرم جوانه زد
باز لرزیدند انگشتان و این زمان 
میان شب
کش آمد و تو را
میان فصل های من تنید

پرنده‌ای نبود
تو بودی آن ستاره بدون فصل
که میروی بسوی سرد

0 Comments:

Post a Comment

<< Home