پنج شنبه، 9 شهریور 1385
16:16
این نیز می گذرد
04:26
ما سراسر کهنه ایم انگار
نم گرفته، مترود
بیگانه ایم انگار
نم گرفته، مترود
بیگانه ایم انگار
02:03
Show me the way
To the next little girl
Oh, don't ask why
Oh, don't ask why
For, if we don't find
The next little girl
I tell you we must die
I tell you we must die
Jim Morrison
To the next little girl
Oh, don't ask why
Oh, don't ask why
For, if we don't find
The next little girl
I tell you we must die
I tell you we must die
Jim Morrison
01:56
در میان کوچه ها باغی بود
ما هم بچه تر بودیم
راستش هم نمیفهمیدیم
اسمش باغ بود اما در آن چیزهایی که یادم نیست
شاید سفالی بود یا نه
تخته های بزرگ زشت
موزاییک
روزها میساختند
دوره گرد ها
شبها در میان باغی که نبود جز نامی
می گشتند
در میان کوچه ها باغی بود
چند تایی درخت
اکنون که میبینم
نبودش بیش
اما
باز
باغی بود
ما هم بچه تر بودیم
راستش هم نمیفهمیدیم
اسمش باغ بود اما در آن چیزهایی که یادم نیست
شاید سفالی بود یا نه
تخته های بزرگ زشت
موزاییک
روزها میساختند
دوره گرد ها
شبها در میان باغی که نبود جز نامی
می گشتند
در میان کوچه ها باغی بود
چند تایی درخت
اکنون که میبینم
نبودش بیش
اما
باز
باغی بود
01:46
کوسه هایی که وقتی گاز میگیرند میخندند،
اگر که دستشان کوتاه باشد
تا سحر دندان به سنگ خاره میسایند
اگر که دستشان کوتاه باشد
تا سحر دندان به سنگ خاره میسایند
چهار شنبه، 8 شهریور 1385
دوشنبه، 30 مرداد 1385
04:57
مرگ
تنگ تر
یا زندگی هم
سرد تر
تنگ تر
یا زندگی هم
سرد تر
04:44
واژه کاری
مانند
شالی کاری
یکمی بی نظم تر
بی پرچین هم
خوب می آید در
مانند
شالی کاری
یکمی بی نظم تر
بی پرچین هم
خوب می آید در
یکشنبه، 29 مرداد 1385
09:10
من هیچ نمیدانم در سکوت باید مرد من خسته ام از خویش یا تو نمیدانم که آیا میتوان تازه شد در برگ دریاب سیب ها شاید که می افتند من به بالا میروم سنگ هم خوابیده ست من جایی ندارم پیله ام پوسیده شد حالی ندارم بهداشت هم خوب است گرچه با من گوشه ایی نمی آرامد و من بی گناه مجرم به ترک ام لحظه هایی که سراسر دست تا پا و مغزی که ندارم مشغولند باز من در دلم خالی است هیچ چیزی که حتی هیچ باشد نیست میخواهم بخوابم اندکی هم بیش شاید صدای خورپفم باشد ولی باید ببخشیدم مجالی نیست خیالی نیست باشد هرچه میگویید دست از سرم بردارید من نفس تنگم و دلتنگم شوخ نه لیک شنگم بیا شاید تفرجگاه کوتاهی همین و بس نمیخواهی بهتر
شنبه، 28 مرداد 1385
05:11
هیچ کس نیست
05:10
برای دود کردن نفت لازم نیست
سیگاری به من بسپار
سیگاری به من بسپار
05:09
خسته بود اما باز میخواست با ناخنهای خود روح مرا از هر پلشتی پاک سازد
05:07
واژه ها
تک واژه ها را پشت هم آرام میچینم
شاید نشانی ها
که روزی رهگذر میگفت
در خاطرم آید.
تک واژه ها را پشت هم آرام میچینم
شاید نشانی ها
که روزی رهگذر میگفت
در خاطرم آید.
سه شنبه، 17 مرداد 1385
01:19
برای من گلوله ایی کنار بگذار
سینه فراخی دارم اما
یک گلوله
باور کن
کافیست
برای من گلوله ایی کنار بگذار
سینه فراخی دارم اما
یک گلوله
باور کن
کافیست
01:19
یک زن زیبا برای مردهای دیگر دنیا بس است.
باقی زنهای مانده
زشت و زیبا را برای من بیارید
باقی زنهای مانده
زشت و زیبا را برای من بیارید
01:18
مردکی
سازی
کناری
بنگ
خاموش
سازی
کناری
بنگ
خاموش
01:09
یک مشت مرد چاق و یک زن
چاق تر،
زشت تر
هم سفره او بود
یک مشت مرد چاق و یک زن
چاق تر،
زشت تر
هم سفره او بود