آهود، آحود

شنبه، 8 اردیبهشت 1386

07:33

بیا لخت بشیم

01:39

بس که چشهایم میسوزد
دست بوسم آقا
ولم کنید
شیتیل نازلی
بلند بلند
xpooler تاریخ رو set نکرد
جهنم
پولمان را نمیدهند
به جهنم
مسواک آروغ خسته
نوازشم می کنی!؟

پنج شنبه، 30 فروردین 1386

03:30

کاش هیچ چیزی
نه پایانی
که آغازی نداشت

03:00

کار
اینبار
کااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار است

02:59

یک نفر با من
س..
گوش هایم زخم
می ش... اما

02:59

کوچه پشتت می دوید و داد
فریاد
"کجا؟"

02:58

شب نخوابیدم
نشد
تا سحر از روشنای سینه هایت
سقف روشن بود
پتو ننداز
دارم ترک های ریزِ ریز سقف را
می شمارم

02:36

دست آخر
چار و شش بی ربط
هستم
و می بازم
مثل احمق ها
هر بار می بازم
مثل من
با rest
چیزی هم برای دادن شیتیل نمی ماند
سخت

دوشنبه، 13 فروردین 1386

15:06

مرگ در می زند گاهی
سلامی میکند
چیزی ز ما میگیرد و
می باز گردد

14:39

اشک هایم کو؟
دست هایم اینهاست ؟
مادرم کنج اتاقی خسته
دست بر سر میکوبد
دل من باز شکسته است
کاروان می گذرد
پشت شب، نوری نیست
کار دیوانگی سنگ مرا میخورد و
حرف بگو
کلمه هایم کو؟
قصه هایم اینهاست؟
شاپرک بر سر برگی بی رنگ
بالْ خیس و فلج و بی نفس است
قوری کهنه من گم شده باز
هر کسی می آید،
چیز خوبی دارد که دلم می خواهد
مهربانی، لبخند، چشم یا پستان